خطای کلیشه ای در مدیریت کار و کسب و مذاکره

یکی از خطاهای رایج در انجام مذاکره یا ایجاد برقراری ارتباط با دیگران خطایی موسوم به خطای کلیشه‌ای است.
این خطا بیان می دارد که ممکن است با دانستن شغل یا دیدن نوع پوشش یک فرد یا هر نشانه دیگری، او را در یک طبقه بندی از پیش تعیین شده در ذهنمان قرار دهیم و همه رفتارهای او را به آن طبقه نسبت دهیم.

این می تواند در رفتار و ایجاد ارتباط با آن فرد خطرناک باشد.

به عنوان مثال اگر شما فردی را با لباس کارگری ببینید، ممکن است این در ذهن شما ایجاد شود او یک کارگر است. حال اگر تصور شما از طبقه کارگر این باشد که افرادی با وضعیت مالی ضعیف هستند یا شرایط سخت کاری را تجربه می نمایند، در نوع رفتار شما با آن فرد می تواند نوعی سوگیری یا اشتباه ایجاد کند.

در یک مثال دیگر ممکن است شما یک فرد را با لباس مرتب و کت و شلوار با برند خاص ببینید و این در ذهن شما تداعی گردد که این فرد یک فرد با وضعیت مالی خوب است و این می‌تواند در نوع رفتار شما تاثیر بگذارد. اغلب این خطا منجر به ایجاد رفتارهای اشتباه در برابر افراد می گردد و این همان خطایی است که کلاهبرداران از آن بسیار سوء استفاده می نمایند بنابراین باید تلاش و این که در زمان رویارویی با افراد نسبت به آنها پیش قضاوت نداشته باشیم و تلاش نمایید تا افراد را بر اساس رفتار ها و واقعیت های مستند آنها بشناسیم و با آنها رفتار نماییم و یا در برابر رفتارهای آنها عکس العمل نشان دهیم.

وظایف مدیران در کار و کسب

 

مدیران موفق، افرادی هستند که علم و هنر استفاده بهینه از منابع محتلف کسب و کار را دارند در جهت رسیدن به اهداف کار و کسب از آن استفاده می نمایند. هر مدیری با توجه به جایگاهش در بیزینس، باید فعالیت های مختلفی را انجام دهد. اما پنج وظیفه اصلی وجود دارد که مدیران در هر جایگاه و سمت سازمانی باید آن ها انجام دهند. این وظایف عبارت اند از:

  1. برنامه ریزی
  2. سازمان دهی
  3. استفاده بهینه از منابع
  4. هماهنگی
  5. کنترل

برنامه ریزی

در واقع مهم ترین وظیفه مدیران در بیزینس ها، برنامه ریزی است. در تعریف برنامه ریزی می توان بیان نمود که برنامه ریزی به معنای تفکر منظم درباره آینده است. در واقع برنامه ریزی به معنای تعیین اهداف و پیش بینی راه های دستیابی به آن اهداف در آینده است.

سازمان دهی

برای اجرایی نمودن برنامه ها در بیزینس، نیاز است که افراد مختلف در جایگاه های صحیح قرار گیرند و با همکاری و هماهنگی با هم بتوانند کارهای متنوعی را انجام دهند تا اهداف پیش بینی شده، تحقق یابند. این تعریف ساده ای از سازمان دهی بود. به عبارت دیگر، سازماندهی به معنای انجام مجموعه اقداماتی است که منجر به شکل گیری ساختار سازمانی برای بیزنس ها می شود.

استفاده بهینه از منابع

پس از برنامه ریزی و ساختاردهی مناسب به اجزای مختلف بیزینس، برای دستیابی به اهداف و اجرایی نمودن برنامه ها، نیاز به استفاده از منابع مختلف در کار و کسب داریم. بسیاری از کسب و کارها به دلیل اتلاف منابع یا استفاده نادرست از منابع برای انجام فعالیت ها، دچار مشکلات متعددی می گردند. یک مدیر موفق، دارای بینش وسیع، کل نگر و چندجانبه برای استفاده بهینه از منابع است.

هماهنگی

فرآیندی است که طی آن همه افراد و منابع سازمانی به طور منسجم برای دستیابی به نتایج پیش بینی شده، با هم فعالیت می نمایند. به سخنی دیگر، مجموعه اقداماتی است که اجزای یک کل منسجم انجام می دهند تا به هدف مشترک دست یابند.

کنترل

یکی از مهم ترین وظایف مدیران در بیزینس ها، کنترل می باشد. در تعریف کنترل می توان این گونه بیان داشت که مجموعه اقدامات نظارتی که دست آوردهای افراد و واحدهای مختلف در بیزینس را با اهداف پیش بینی شده مقایسه می نماید. در صورتی که انحرافی بین دست آوردها و پیش بینی ها نباشد، بیزینس به اهداف خود رسیده است اما در صورت وجود اختلاف، لازم است که دلایل ایجاد انحرافات و خطاها در عمل، پیدا شود و برنامه های اصلاحی برای رفع آن ها تدوین گردد.

اگر در بیزینس این پنج وظیفه را به درستی انجام دهید، می توانید به موفقیت های پایدار دست یابید.

سپید حامی پیشرو، حامی موفقیت های پایدار بیزنیس شما است.

با سپید حامی پیشرو، در کسب و کارتان پیشرو باشید.

مدیریت کسب و کار

هر سازمانی صرف نظر از اینکه در چه دسته بندی جای می گیرد نیاز به فردی دارد تا آن را در جهت دستیابی به اهدافش، اداره و هدایت نماید؛ چنین فردی را مدیر می نامند که در سازمان وظیفه مدیریت سازمان را بر عهده دارد. سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که مدیریت چیست؟ مدیر باید دارای چه ویژگی هایی باشد؟ و …، که در این بخش به چنین سوالاتی پاسخ داده می شود. ادامه مطلب