مدیریت کسب و کار

هر سازمانی صرف نظر از اینکه در چه دسته بندی جای می گیرد نیاز به فردی دارد تا آن را در جهت دستیابی به اهدافش، اداره و هدایت نماید؛ چنین فردی را مدیر می نامند که در سازمان وظیفه مدیریت سازمان را بر عهده دارد. سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که مدیریت چیست؟ مدیر باید دارای چه ویژگی هایی باشد؟ و …، که در این بخش به چنین سوالاتی پاسخ داده می شود.

تعاریف مدیریت:

 

1) تعاریف مدیریت:

برای سال های متمادی این سوال در ذهن بشر وجود داشت که به چه کسی می توان عنوان “مدیر” را اطلاق نمود؟ مدیریت چیست؟ مدیریت چیست؟ آیا خصوصیتی وراثتی است و یا یک خصوصیت اکتسابی است؟ اندیشمندان و متفکران از ابعاد گوناگونی به تعریف مفهوم مدیریت پرداخته اند که در ادامه به برخی از آن ها اشاره می نماییم:

تعریف 1: مدیریت، علم و هنر استفاده بهینه از منابع سازمانی(انسانی،فیزیکی…) در جهت رسیدن به اهداف سازمانی  است.

تعریف 2: مدیریت، کار کردن با و بوسیله (از طریق) دیگران در جت رسیدن به اهداف است.

تعریف3: مدیریت، فرآیند دستیابی به اهداف سازمان با همکاری افراد و از طریق آنان و همراه با سایر منابع سازمانی است.

تعریف 4: مدیریت، فرآیند برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت کنترل و نظارت بر کار اعضای سازمان، بسیج و کاربرد کلیه منابع قابل دسترس در جهت دستیابی به هدف های تعیین شده سازمان می باشد.

در ابتدا بشر مدیریت را هنری می دانست که به ذاتی و وراثتی برخی افراد از آن برخوردار بودند، از این رو برخی از پژوهشگران سابقه مدیریت را به پیدایش زندگی انسان در زمین نسبت داده اند.با گذشت زمان و تکامل تدریجی علم بشر راه هایی برای انتقال تجربیات مدیران موفق به دیگر افراد یافت شد و کم کم نگرش ها به مدیریت تغییر یافت و علمی دانستند که قابلیت آموزش و انتقال به دیگران را نیز دارد. از آن زمان به بعد تحولات تدریجی در راستای تکامل مدیریت انجام گرفت اما تحول عمده در مدیریت، همزمان با انقلاب صنعتی، به وقوع پیوست و اندیشمندانی چون آدام اسمیت و تیلور نظریاتی راجع به نحوه مدیریت کارگاه ها و کارخانه های تاسیس شده، ارائه نمودند. اما بر این مینا آیا می توان مدیریت را تنها علم در نظر گرفت؟ آیا افرادی می شناسید که علی رغم داشتن علم، قادر به اجرای آن در شرایط واقعی نیستند؟

از این رو برخی از متفکران، برطبق تعریف اول، مدیریت را در غالب علم و هنر تعریف نمودند و بیان داشتند که آن بخشی از مدیریت که از طریق آموزش فرا گرفته می شود، ” علم مدیریت” و بخش دیگر که از طریق کسب  تجارب و مهارت ها حاصل می گردد، ” هنر مدیریت ” است. به عبارت دیگر، مدیریت، علم” دانستن” و هنر” توانستن ” است. هر سازمانی دارای منابع انسانی و غیر انسانی” مواد اولیه، پول، محصولات و غیره” می باشد که مدیر باید با علم و هنر خود از آن در جهت رسیدن به اهداف سازمانی به صورت بهینه، استفاده نماید.

در تعریف دوم از مدیریت بیان گردید که ” مدیریت، کار کردن با و به وسیله دیگران در جهت نیل به اهداف می باشد.”

در این تعریف” کار کردن با دیگران” به معنای همکاری” میان مدیر و کارمندان با یکدیگر” است و ” کار کردن بوسیله دیگران” به معنای تحقق هدف از طریق سایر افراد است.

تعریف سوم به نوعی تلفیق دو تعریف فوق می باشد که توضیح آن بیان گردید.

در تعریف چهارم اشاره گردید که ” مدیریت فرایند برنامه ریزی، سازماندهی،هدایت، کنترل و نظارت بر کار اعضای سازمان، بسیج و کاربرد کلیه منابع قابل دسترس در جهت دستیابی به اهداف تعیین شده سازمان می باشد.”